تِتون میده...
سلام
امروز سه شنبه 24 مهر
امروز بعدازظهر من، شما و بابا احد رفتیم خیاطی مردانه که شلوار بابا و پالتو مامان تعمیر بشه، که:
من و شما نشستیم روی نیمکت داخل خیاطی به خاطر اینکه پایه ها اندازشون یکسان نبود نیمکت تکون میخورد که شما...
یه دفعه گفتی: مامان اِلام پاشو.
مامان هم بلند شد و گفتم: آلما چرا بلند بشم؟ مامان الهام پاش درد می کنه!
شما گفتی: مامان تِتون میخوره...
که من، بابا احد و خیاط کلی خندیدیم
چند دفعه هم از داخل خیاطی فرار کردی و رفتی بیرون، شیطون خانم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی